چند روزی به چهارشنبه پر سر و صدا و جنجالی آخر سال نمانده است و چیزی که در وب سایتها و پایگاه های خبری بسیار به چشم می خورد، استفتائاتی است که از مراجع معظم تقلید و عالمان دین، پیرامون چهارشنبه سوری منتشر شده است.
در این مقال، همّ ما بیان آن فتاوا و تحلیل و بررسی آنها برای تبیین علت صدور و مصادیق آن است.
چهارشبنه سوری، جشنی است که آن را منسوب به ایران قدیم می دانند و آن که دقت در آن نشان می دهد که چیزی فراتر از یک جشن بوده بلکه فرهنگی است که معتَقَداتی نیز همراه دارد. از این رو می توان آن را از دو جنبه تحلیل کرد:
1- محتوای فرهنگی چهارشنبه سوری
2- چگونگی برپایی جشن چهارشنبه سوری
وقتی خوب به قضیه نگریسته می شود این جشن فراتر از ترقه و آتش است بلکه اعتقاد به یک بسته فرهنگی است که می توان اهم آن را چنین برشمرد:
1- نحوست چهارشنبه آخر سال
2- خوش یمنی آتش
3- نحوست خاکستر آتشی که از روی آن پریده اند.
4- برآورده شدن حاجات با انجام کارهای خاص مانند:
الف- قاشق زنی
ب – کوزه شکنی
ج- پریدن از روی آتش
د- نذر آش و آجیل چهارشنبه سوری
پیامبر اکرم که بنیان گذار نظم نوین و متکامل تعالی بشر است تمام تلاش خود را برای تغییر همین ملاکها و ذائقه ها به کار برده است. ایشان و خاندان پاکش جانفشانی کرده اند تا شعور جامعه ترقی یافته و عقل جایگاه خود را از تقلیدها و تبعیتها و تعصبها بازپس گیرد
ابتدا به بررسی بسته ی فرهنگی این جشن می پردازیم:
شاید قدیم ترها که رسانه ها کمتر بود و تهاجم های فرهنگی به این شکل سازمان نیافته بود چندان نیازی به تحلیل این ماجرا نبود هر چند در آن زمان نیز حکم قضیه همین بود که امروز هست. اما آنچه ما امروز با آن مواجهیم، شیوه های نرم تهاجم است که به صورت های مخملین ظهور می کنند تا مقبولیت یابند، که یکی از این شیوه ها، مخملِ "فرهنگ ملی" است!
سیاست گزاران و مهندسان تهاجم در پوشش این عنوان هر روز سعی در تخریب باورهای دینی و دور کردن مردم، بخصوص جوانان از دین و فراتر از آن، از تعقل داشته و جامعه را به سوی خرافات پیش می برند. اما خرد جمعی و عقل فعال جامعه باید به این سوال ها پاسخ دهد:
1- فرق فرهنگ با خرافات چیست؟
2- ملاک ارزش گذاری فرهنگ ها و سنت ها چیست؟
3- آیا هر چیزی که از نیاکان به یادگار رسیده باشد ارزشمند، و یادگار است؟
داستان زنده به گور کردن دختران در میان اعراب جاهلی بر هیچ کس پوشیده نیست. اما آیا کسی در میان اقوام عرب پیدا می شود که آن را به عنوان یک میراث فرهنگی و یک سنت باستانی بستاید و زنده اش کند؟
قبح این سنت چنان واضح است که کسی در پاسخ آن تردیدی ندارد و حتی عرب ها شاید از اینکه اجدادشان چنین کاری انجام می دادند شرمسار باشند. ولی گاهی، زشتی یک مساله با بزرگ نمایی زیبایی های ظاهری، پوشیده شده، مغفول می ماند. تا آنجا که عقلای قوم نیز فریفته ی خط و خال می شوند.
ماجرای سنت چهارشنبه سوری از این دست است، که مافیای تهاجم به پتانسیل آن پی برده و چند سالی است که بدان دست یاخته است.
از مردم فهیم، از کاربران فرهیخته سایتِ محترمِ تبیان، از دانش آموزان و دانشجویان که قائل به ربط و منطق و استدلالند، سوال می کنیم:
1- آتش چگونه خوش بختی می آورد؟
2- روز، چگونه می تواند نحس، و بدبختی زا باشد؟
3- زردی رخسار را چطور می توان با سرخی آتش عوض کرد؟
4- خاکستر آن آتشی که از رویش پریده اند و از آن سرخی طلبیده اند چرا باید نحس باشد؟
5- و هزار سوال دیگر...
بر خلاف آنچه بر سر زبانها نهاده اند که جشن چهارشنبه یک سنت هزارساله ایرانیِ اصیل است، دکتر کورش نیکنام، پژوهشگر آداب و سنن ایران باستان، که خود نیز به آیین زرتشت است، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را به دوران بعد از اسلام و بعد از حمله عربها به ایران می داند.
و من سوالی دیگر مطرح می کنم: اگر کسی بگوید پدران من برای خوش بختی سرشان را به سنگ می زدند، آیا باید اعتقاد داشت که چون آنها به چنین چیزی معتقد بودند و عمل می کردند پس درست است؟ و باید آن را زنده نگه داشت و از آن حاجت طلبید؟
آنکه به دنبال زنده کردن این سنت هاست، یا سناریو پرداز تهاجم است که به دنبال تخریب باورهای صحیح و منحرف کردن جامعه از تعقل است و یا ملی گرایی است که ندانسته آب به آسیاب دشمن می ریزد. اینجاست که وظیفه خطیر متولیان فرهنگی و رسانه های جمعی هویدا می شود که باید بکوشند بی تحقیق دست به کار نشوند و عمال منویات دشمنان نگردند.
اکنون خوب است به سوال هایی که از خرد جمعی پرسیدیم پاسخ دهیم و شاید بهتر باشد این گونه بگویم که پاسخ های خود را به عقل فعال جامعه عرضه کنیم تا مورد قضاوت واقع شود:
1- فرق فرهنگ با خرافات: فرهنگ ارزشی باید زنده بماند و خرافات باید نابود گردد. فرهنگی که معیارهای ارزشمندی را داراست خوب بوده و باید زنده بماند، اما خرافات، دشمن عقل و منطق و جامعه و فرهنگ بوده و باید نابود شده و از آن پرهیز شود.
2- ملاک ارزش گذاری: فرهنگ و سنتی ارزشمند است که عقلایی بوده و در جهت منفعت جامعه و افراد آن باشد.
3- تکلیف آنچه از نیاکان رسیده است: همه سنت هایی که نیاکان داشته اند نیکو نبوده است و چه بسا، آنان نیز دچار اشتباه و خرافه شده اند و به جرأت می توان گفت که خطای آنان بخاطر پایین بودن دانش و بینش، بیشتر از اکنون نیز بوده است. لذا سنتی که ارزش عقلایی داشته باشد باید به آن نازید و زنده نگه داشت و آنچه به دور از عقل است باید از آن تبری جست.
پیامبر اکرم که بنیان گذار نظم نوین و متکامل تعالی بشر است تمام تلاش خود را برای تغییر همین ملاک ها و ذائقه ها به کار برده است. ایشان و خاندان پاکش جانفشانی کرده اند تا شعور جامعه ترقی یافته و عقل جایگاه خود را از تقلیدها و تبعیت ها و تعصب ها بازپس گیرد. (در ادامه، تبیین این مطلب را از استاد مطهری خواهید خواند)
آنچه آمد یک سوی قضیه بود. اما تحلیل تاریخی این سنت نیز آن را مخدوش نشان می دهد. بر خلاف آنچه بر سر زبانها نهاده اند که جشن چهارشنبه یک سنت هزارساله ایرانیِ اصیل است، دکتر کورش نیکنام، پژوهشگر آداب و سنن ایران باستان، که خود نیز به آیین زرتشت است، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را به دوران بعد از اسلام و بعد از حمله عربها به ایران می داند. او می گوید:
«در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم. در ایران كهن هر یك از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب، به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین، اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم (چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد.
برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم.
بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری.»[1]
لازم به ذکر است که از دیدگاه اسلامی ایام هیچ نحوستی ندارند و خوب و بد همه از افعال آدمی است. و نحوستی که به چهارشنبه نسبت داده می شود مربوط به فرهنگ اقوام عرب بوده نه فرهنگ اسلام عزیز. این آموزه را در روایات اهل بیت فراوان داریم.
با توجه به این بیانات، می توان چند نکته را مورد توجه قرار داد:
1- سنت اصیل ایرانی بودن آن مورد خدشه است. (قابل توجه ملی گرایان)
2- برخاسته از یک سنت زرتشتی است. (قابل توجه مسلمانان)
3- هیچ مبنای علمی و عقلی ندارد. (فراخواندن ارواح مردگان!!)
لازم به ذکر است که از دیدگاه اسلامی، ایام هیچ نحوستی ندارند و خوب و بد همه از افعال آدمی است. و نحوستی که به چهارشنبه نسبت داده می شود مربوط به فرهنگ اقوام عرب بوده نه فرهنگ اسلام عزیز. این آموزه را در روایات اهل بیت فراوان داریم:
حسن به مسعود مى گوید: به محضر مولایم حضرت ابوالحسن الهادى علیه السلام رسیدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمى شده و شانه ام در اثر تصادف با اسب سوارى صدمه دیده و در یك نزاع غیر مترقبه لباسهایم پاره شده بود. به این خاطر، با ناراحتى تمام در حضور آن گرامى گفتم: عجب روز شومى برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد! امام هادى علیه السلام فرمود: اى حسن! این [چه سخنى است كه مى گویى] با این كه تو با ما هستى، گناهت را به گردن بى گناهى مى اندازى! [روزگار چه گناهى دارد!]»
حسن بن مسعود مى گوید: با شنیدن سخن امام علیه السلام به خود آمدم و به اشتباهم پى بردم. گفتم: آقاى من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم. امام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مى شوید، به ایام بدبین مى شوید و به روز بد و بیراه مى گویید! حسن گفت: اى پسر رسول خدا!، براى همیشه توبه مى كنم و دیگر عكس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمى دهم. امام در ادامه فرمود: اى حسن! به طور یقین خداوند متعال پاداش مى دهد و عقاب مى كند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات مى كند.»[2]
امام صادق علیه السلام فرمودند: صدقه بده و هر روز كه خواهى سفر كن.[3]
حَمّاد بن عثمان می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسافرت در روزی مثل چهارشنبه كراهت دارد؟ فرمود: هر وقت خواستى صدقه بده و به سفر برو و آیة الكرسى بخوان.[4]
پی نوشت:
[1] از پایگاه www.koodakan.org.
[2] بحارالانوار، ج 56، ص 2.
[3] مکارم الاخلاق علامه طبرسی
[4] همان.
دیدگاهها
واقعا تحقیق ارزشمندی است .سپاس